کو صبح که بار شب کشیدم


کو صبح که بار شب کشیدم

کو صبح که بار شب کشیدم


کو صبح که بار شب کشیدم

کو صبح که بار شب کشیدم


کو صبح که بار شب کشیدم

کو صبح که بار شب کشیدم


در راه بلا تعب کشیدم

در راه بلا تعب کشیدم
در راه بلا تعب کشیدم
در راه بلا تعب کشیدم
در راه بلا تعب کشیدم
در راه بلا تعب کشیدم
در راه بلا تعب کشیدم
صبرم نکشید تا سحر زآنک
صبرم نکشید تا سحر زآنک
صبرم نکشید تا سحر زآنک
صبرم نکشید تا سحر زآنک
صبرم نکشید تا سحر زآنک
صبرم نکشید تا سحر زآنک
صبرم نکشید تا سحر زآنک
از موکب غم شغب کشیدم
از موکب غم شغب کشیدم
از موکب غم شغب کشیدم
از موکب غم شغب کشیدم
از موکب غم شغب کشیدم
از موکب غم شغب کشیدم
از موکب غم شغب کشیدم
جان هم نکشد به حیله تا روز
جان هم نکشد به حیله تا روز
جان هم نکشد به حیله تا روز
جان هم نکشد به حیله تا روز
جان هم نکشد به حیله تا روز
جان هم نکشد به حیله تا روز
جان هم نکشد به حیله تا روز
من تا به سحر عجب کشیدم
من تا به سحر عجب کشیدم
من تا به سحر عجب کشیدم
من تا به سحر عجب کشیدم
من تا به سحر عجب کشیدم
من تا به سحر عجب کشیدم
من تا به سحر عجب کشیدم
زنده به امید صبح ماندم
زنده به امید صبح ماندم
زنده به امید صبح ماندم
زنده به امید صبح ماندم
زنده به امید صبح ماندم
زنده به امید صبح ماندم
زنده به امید صبح ماندم
تا صبح بدین سبب کشیدم
تا صبح بدین سبب کشیدم
تا صبح بدین سبب کشیدم
تا صبح بدین سبب کشیدم
تا صبح بدین سبب کشیدم
تا صبح بدین سبب کشیدم
تا صبح بدین سبب کشیدم
دارم ز خمار چشم میگون
دارم ز خمار چشم میگون
دارم ز خمار چشم میگون
دارم ز خمار چشم میگون
دارم ز خمار چشم میگون
دارم ز خمار چشم میگون
دارم ز خمار چشم میگون
بی آنکه می طرب کشیدم
بی آنکه می طرب کشیدم
بی آنکه می طرب کشیدم
بی آنکه می طرب کشیدم
بی آنکه می طرب کشیدم
بی آنکه می طرب کشیدم
بی آنکه می طرب کشیدم
صبحا به گلاب ژاله بنشان
صبحا به گلاب ژاله بنشان
صبحا به گلاب ژاله بنشان
صبحا به گلاب ژاله بنشان
صبحا به گلاب ژاله بنشان
صبحا به گلاب ژاله بنشان
صبحا به گلاب ژاله بنشان
این درد سری که شب کشیدم
این درد سری که شب کشیدم
این درد سری که شب کشیدم
این درد سری که شب کشیدم
این درد سری که شب کشیدم
این درد سری که شب کشیدم
این درد سری که شب کشیدم
بر چرخ کمان کشیدم از دل
بر چرخ کمان کشیدم از دل
بر چرخ کمان کشیدم از دل
بر چرخ کمان کشیدم از دل
بر چرخ کمان کشیدم از دل
بر چرخ کمان کشیدم از دل
بر چرخ کمان کشیدم از دل
کز آتش دل لهب کشیدم
کز آتش دل لهب کشیدم
کز آتش دل لهب کشیدم
کز آتش دل لهب کشیدم
کز آتش دل لهب کشیدم
کز آتش دل لهب کشیدم
کز آتش دل لهب کشیدم
تیرم همه بر نشانه شد راست
تیرم همه بر نشانه شد راست
تیرم همه بر نشانه شد راست
تیرم همه بر نشانه شد راست
تیرم همه بر نشانه شد راست
تیرم همه بر نشانه شد راست
تیرم همه بر نشانه شد راست
هر چند کمان به چپ کشیدم
هر چند کمان به چپ کشیدم
هر چند کمان به چپ کشیدم
هر چند کمان به چپ کشیدم
هر چند کمان به چپ کشیدم
هر چند کمان به چپ کشیدم
هر چند کمان به چپ کشیدم
پر آبله شد لبم ز بس تف
پر آبله شد لبم ز بس تف
پر آبله شد لبم ز بس تف
پر آبله شد لبم ز بس تف
پر آبله شد لبم ز بس تف
پر آبله شد لبم ز بس تف
پر آبله شد لبم ز بس تف
کز سینه به سوی لب کشیدم
کز سینه به سوی لب کشیدم
کز سینه به سوی لب کشیدم
کز سینه به سوی لب کشیدم
کز سینه به سوی لب کشیدم
کز سینه به سوی لب کشیدم
کز سینه به سوی لب کشیدم
گویند لب تو را چه افتاد
گویند لب تو را چه افتاد
گویند لب تو را چه افتاد
گویند لب تو را چه افتاد
گویند لب تو را چه افتاد
گویند لب تو را چه افتاد
گویند لب تو را چه افتاد
این عذر نهم که تب کشیدم
این عذر نهم که تب کشیدم
این عذر نهم که تب کشیدم
این عذر نهم که تب کشیدم
این عذر نهم که تب کشیدم
این عذر نهم که تب کشیدم
این عذر نهم که تب کشیدم
کردم طلب و نیافتم اهل
کردم طلب و نیافتم اهل
کردم طلب و نیافتم اهل
کردم طلب و نیافتم اهل
کردم طلب و نیافتم اهل
کردم طلب و نیافتم اهل
کردم طلب و نیافتم اهل
اکنون قدم از طلب کشیدم
اکنون قدم از طلب کشیدم
اکنون قدم از طلب کشیدم
اکنون قدم از طلب کشیدم
اکنون قدم از طلب کشیدم
اکنون قدم از طلب کشیدم
اکنون قدم از طلب کشیدم
خاقانی وار خط واخواست
خاقانی وار خط واخواست
خاقانی وار خط واخواست
خاقانی وار خط واخواست
خاقانی وار خط واخواست
خاقانی وار خط واخواست
خاقانی وار خط واخواست
بر عالم بوالعجب کشیدم
بر عالم بوالعجب کشیدم
بر عالم بوالعجب کشیدم
بر عالم بوالعجب کشیدم
بر عالم بوالعجب کشیدم
بر عالم بوالعجب کشیدم
بر عالم بوالعجب کشیدم